مقدّمه
امامان معصوم عليهمالسلام، همچون پيامبر خدا صلياللهعليهوآله، الگوي كاملي براي انسانهاي عصر خويش و دورانهاي آينده تا دامنه قيامت هستند. آنان در قالب زمان خويش محدود نبودهاند بلكه براي بشرِ قرن بيست و يكم نيز سرمشق زندگياند. بنابراين با وجود نوشيدن افكار و ايدههاي بشر و پيشرفتهاي علمي و تكنيكي، بازهم بايد به زندگي امامان چشم دوخت و با دقت بيشتر چراغي براي آينده ساخت.
طرح افكاري مانند «تساهل و تسامح» در غرب كه در چند سدهي اخير بر اساس ضرورتهاي اجتماعي پديدار شده و در چند سال گذشته در كشور اسلامي ما ايران نيز، طرفداران و مخالفاني پيدا كرده است، ما را بر آن ميدارد تا به مباني فكري و الگوهاي عملي خود در قرآن و سنت و سيرهي معصومان عليهمالسلام نظري دوباره بيفكنيم و موضع خود را نسبت به اين پديدهي فكري و اجتماعي مشخص كنيم.
كاوش در زندگي امام علي عليهالسلام، به عنوان اسوه بزرگ اسلامي، و دريافت ميزان رد يا قبول مباني تسامح از ديدگاه آن بزرگوار، اهميتي به سزا دارد. چرا كه آن حضرت علاوه بر پشت سرگذاشتن تلخيها و فراز و نشيبهاي دوران ظهور اسلام، در طول 25 سال، در عين مخالف بودن با حكومت خلفا با آنان همكاري داشت و در 5 سال آخر عمر خويش نيز، كه زمام امور را به دست گرفت، مخالفاني جدي پيدا كرد كه برخورد آن گرامي با ايشان، براي ما شيعيان، الگو و حجت شرعي و براي تمامي انسانها درسآموز است.
اين تحقيق هدفهاي زير را دنبال ميكند:
1 ـ تعيين معنا و مفهوم تسامح و تساهل 2 ـ بررسي مباني فكري و تاريخي تساهل در غرب 3 ـ بررسي ميزان انطباق تساهل و تسامح به معناي امروزي با بينش و روش امام علي عليهالسلام
روش تحقيق در اين پژوهش، اسناد كتابخانهاي است كه در آن، از نهجالبلاغه به عنوان سند مكتوب سخنان آن حضرت و نيز از كتابهاي تاريخي معتبر براي كشف سيرهي آن امام، استفاده شده است.
اميد است اين نوشتار، راهگشاي عاشقان ولايت و تشنگان حقيقت باشد. در پايان از تلاش ارزندهي پژوهشگر ارجمند جناب دكتر محمدرضا آقاجاني قناد قدرداني مينماييم.
«انّه وليّ التوفيق»
«مديريت پژوهشي مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما»
بخش اوّل: معناي لغوي و اصطلاحي تساهل و تسامح
در فرهنگ اسلام و غرب، تسامح و تساهل، معناي مخصوص به خود را دارد كه البته با معناي لغوي آن همآهنگ است. ابتدا بايد بنگريم كه از اين دو واژه، چه معنايي دريافت ميشود و هريك از معاني در كدام تقسيمبندي جاي ميگيرد. سپس به بررسي متون ديني و سيرهي معصومان به ويژه سيرهي امام علي عليهالسلام ميپردازيم تا جايگاه تساهل و تسامح را در فرهنگ اسلامي دريابيم.
فصل اوّل: معناي لغوي تساهل و تسامح
براي دريافت معناي اين دو واژه، ابتدا به منابع فارسي و سپس به منابع عربي مراجعه ميكنيم.
گفتار اول: منابع فارسي
الف ـ فرهنگ معين
فرهنگ معين، تسامح را داراي سه معني ميداند:
1 ـ آسان گرفتن، مدارا كردن.
2 ـ كوتاهي كردن، فروگذار كردن.
3 ـ سهل انگاري (اسم مصدر).
براي تساهل نيز سه معني بيان ميكند:
1 ـ سهل گرفتن بر يكديگر، آسان گرفتن، به نرمي رفتار كردن (مصدر لازم).
2 ـ آسان گفتن.
3 ـ سهل انگاري (اسم مصدر)1.
همان گونه كه ديديد، اين دو واژه در بيشتر موارد، معناي واحدي دارند و تنها تفاوت قابل تشخيص آنها در معناي «فروگذار كردن» براي تسامح و «به نرمي رفتار كردن» براي تساهل است كه به نظر ميرسد ميتوانند با هم رابطهي عِلّي و معلولي داشته باشند؛ زيرا فروگذار كردن خطاهاي ديگران و واكنش نشان ندادن به كژيها و كاستيهاي رفتار آدميان ميتواند قدرت «رفتار نرم و آرام» و «سهلگيري» بر ديگران را به انسان عطا كند. بنابراين بايد بگوييم تسامح، زمينهساز تساهل است.
1ـ فرهنگ فارسى، محمد معين شماره 3 از سلسله فرهنگهاى معين، ج 1، ص 1078.
ب ـ لغتنامه ي دهخدا
در لغتنامه دهخدا به جاي لفظ تسامح، لفظ تسمّح و تسميح كه با واژهي تسامح هم خانواده است، معني شده است. تسمّح به معناي مسامحه و سهلكاري آمده و براي تسميح معاني زير ذكر شده است:
1 ـ نرم رفتن؛ 2 ـ آسان رفتن؛ 3 ـ راست كردن نيزه؛ 4 ـ شتاب كردن؛ 5 ـ گريختن؛ 6 ـ آسان كردن و آساني كردن با كسي (به نقل از كتابهاي گوناگون لغوي).1
1ـ لغت نامه دهخدا، على اكبر دهخدا و ديگران زير نظر دكتر محمدمعين و دكترسيدجعفر شهيدى، ج 4، ص 5893.
ج ـ فرهنگ سيّاح
در فرهنگ دانشگاهي (عربي به فارسي) نوشتهي «احمد سيّاح»، ريشهي واژههاي تسامح و تساهل چنين معني شده است:
سَمَح ـ سَماحا و سماحة: نيكويي و بخشش كرد.
سَمَحَ له بالشّيء: آنرا به او عطا كرد.
سَمَح العود: چوب نرم شد.
سَمَحَتِ النّاقَةُ: شتر، نرم و تابع شد و تند رفت.
همچنين دربارهي ريشهي تساهل چنين آمده است:
سَهُلَ الأَمُر سُهولةً و سهالةً: كار آسان شد.
سَهَّلَ تسهيلاً: نرم و آسان گردانيد.
السَّهْل (ج: سُهولٌ): زمين نرم، نرم از هر چيز، زاغ.
نَهْرٌ سهلٌ: جوي پرريگ.
رَجُلٌ سَهْلُ الخُلق: مردِ خوش خوي.
سَهْلُ الخَدَّيْنِ: آنكه رخسارش بلند نباشد ـ كم گوشت رخسار.1
در ميان معاني بالا ميتوان به نوعي ارتباط قايل شد: كسي كه بخشش ميكند، نوعي نرمش از خود نشان ميدهد و جويبار پر ريگ هم، به آساني و نرمي، آب را در خود عبور ميدهد و مرد خوش خوي، كسي است كه نرمي و سهولت در رفتار و كردار او مشاهده ميشود. بنابراين ميتوان گفت محور اصلي دو لفظ تساهل و تسامح، نرمي و همواري و عدم خشونت است.
دقت در معاني ارايه شده در منابع قديميتر عربي، اين تحليل را تأييد ميكند.
1ـ فرهنگ دانشگاهى عربى به فارسى احمد سياح، ص 509.
گفتار دوم: منابع عربي
الف ـ مصباح المنير
سَمَحَ بكذا يَسْمَحُ...: جادَ وَ أعْطي اَوْ وافَقَ عَلي ما اُرِيدَ مِنْهُ (نسبت به فلان چيز سماحت ورزيد يعني: بخشيد و عطا كرد يا بر آنچه از او خواسته شد، موافقت كرد).
سامَحَهُ بِكَذا: اَعْطاهُ وَ تَسامَحَ وَ تَسَمَّحَ وَ اَصْلُهُ الاِتِّساعُ (نسبت به فلان چيز مسامحه كرد يعني: آنرا عطا كرد و دو واژهي تسامح و تَسَمُّح هم به همين معناست و اصل و ريشهي آنها، اتّساع و گشادگي است).1
1ـ المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير، احمد بن محمد فيّومى (م 770 ه.)، تصحيح: محمد محىالدين عبدالحميد (1347 ه.، 1929 م [بىجا]، ص 348.
ب ـ تاجُ العروس
السَّهلُ...: كُلُّ شَيْءٍ اِلَي اللّينِ و قِلَّةِ الخُشُونَةِ... و فِي الدُّعاءِ: سَهَّلَ اللّهُ عَلَيْكَ الاَمْرَ و لَكَ: اَيْ حَمَلَ مَؤُنَتَهُ عَنْكَ و خَفَّفَ عليك (سهل، به معناي هرچيزي است كه به نرمي و كمي خشونت متمايل باشد... و در دعا آمده است: خدا كار را بر تو و براي تو سهل گرداند؛ يعني بارِ آن را از دوش تو بردارد و آنرا سبك كند).1
1ـ تاج العروس من جواهر القاموس سيدمحمد مرتضى حسينى واسطى (م 1205 ه) تحقيق: على سيرى، ج 14، ص 362.
ج ـ لسان العرب
السَّهْلُ: نقيضُ الحَزْن... والسُّهولَةُ ضِدُّ الحَزُونَةِ... والتسهيلُ: التَّيسيرُ والتَساهُلُ: التَّسامُحُ (زمين سهل: نقيض زمين ناهموار است... و سهولت، ضدّ ناهمواري است... و تسهيل: آسان كردن است و تساهل: به معني تسامح و چشمپوشي است).1
1ـ لسان العرب، محمد بن مكرّم ابن منظور م 711 ه، ج 6، ص 412.
د ـ المنجد
سَهُلَ... المكانُ: آنجا صاف و هموار شد.
سَهلُ... الأمر: آن كار آسان شد.
ساهل مساهلهًهُ: با او به ملايمت و آساني رفتار كرد.
السَّهلُ: زمين صاف و هموار.
بعيرٌ سَهْليٌّ: شتري كه در دشت و زمين هموار ميچرد.
سَهْلُ الخُلْق: خوش اخلاق.
اهلاً و سهلاً (دربارهي خوش آمد گفتن): يعني تو با خانواده و اهل خود هستي نه با بيگانگان و به جاي هموار و مأنوس قدم گذاشتي نه در جاي موحش و ناهموار.
سَمَحَ... بكذا: چيزي را بخشش كرد.
السَّمحه: زن بخشنده و سخاوتمند.
سَمَّح: با آساني و نرمي رفتار كرد.
سامحه في الامر... با او در آن كار همدلي و همراهي كرد.
تَسمَّح و تسامح في كذا: در فلان كار سهل گرفت و تسامح به خرج داد.
جمع بندي معناي لغوي
از بررسي سخن لغتشناسان قديم و جديد، نتايج زير را ميتوان به دست آورد:
1 ـ تساهل و تسامح، معنايي نزديك به هم دارند و در بيشتر موارد ميتوانند به جاي هم به كار روند.
2 ـ تسامح از ريشهي سَمَحَ و سماحت است. بنابراين، ميتواند به معني آسان گرفتن و فروگذاردن يا به معني جود و سخاوت و عفو و اغماض باشد.1 تساهل نيز كه به معناي آسانگيري است، ميتواند ناشي از چشمپوشي، اغماض و بزرگ منشي باشد. پس تساهل ميتواند معلول تسامح باشد.
1ـ المنجد، لويس معلوف، ترجمه: مصطفى رحيمى اردستانى، ج 1، ص 503.[و] ر.ك: فرهنگ نفيسى فَرْنَود سار، على اكبر نفيسى، ج 3، ص 1930؛ مجمع اللّغات (فرهنگ مصطلحات به چهار زبان عربى، فارسى، انگليسى و فرانسه)، دكتر سيدمرتضى آيتا... زاده شيرازى و همكاران، تك جلدى، صص 243 و 244.